مناجات شب قدر با خداوند و توسل به امیرالمؤمنین علیهالسلام
شب وصل و شب راز و نیاز است درِ رحمت به روی خلق باز است شب قـدر است، قـدرش را بـدانـید خـدا را بـا دل ســوزان بـخـوانـیـد درِ ایـن خــانــه دائــم ســائـل آیــد خوش آن سائل که با سـوز دل آید خوش آن بنده که با جان و دلی پاک گـریـبـانِ دلِ خـود را زنـد چــاک به خـونـابِ دلِ خـود چـهـره شوید بـه آه و گـریـههـای خـویش گـویـد خــدایـا مـن فـقــیـری بـی پـنــاهـم تـویـی تـنـهـا امـیـد و تـکـیـهگـاهـم خـداونـدا اگـر چه خـوار و پـسـتـم نـمـک پــروردۀ خـوان تـو هـسـتم سرافـکـنـده اگر خـواهی، منـم من تو شـرمـنـده اگـر خـواهی منم من ز فــرط مـعـصـیـت غـرق مـلالـم چه سـازم گـر به حـال خود نـنـالم هـوای نـفـسِ مـن کــرده اســیــرم از آن تـرسـم که با این غـم بـمیرم تـو هـسـتـی آشـنـا و مـن غـریـبــم مـنـم بـیـمـار و تو هـسـتی طـبـیـبم ز نـور خـود دلـم را مـنجـلـی کـن پُـر از شـور و تــوّلای عـلـی کـن هر آن بـنـده که اشـکـی گـرم دارد ز تـو مـثـل «وفـایـی» شـرم دارد |